سلام

امروز صبح اولین شیفتم بود.شغل پرستاری مسئولیت خیلی سنگینیه.تو آی سی یو کلا دو تا مریض به هر پرستار می دن ولی همه ی کارهای همون دو تا مریض رو پرستار باید انجام بده.

گزارش های پرستاری بخش آی سی یو هم خیلی طولانیه.امروز پرستار هر کاری که انجام می داد بعدش گزارش رو می نوشت.کلا سر پا بود.

چهار تا از پرستارهای قبلی از بخش رفتن،  به جای اون چهار نفر من با یکی از هم کلاسی هامون رفتیم این بخش.۲ نفر به ازای ۴ نفر

یعنی اگه بخوان برای من و دوستم شیفت بذارن، شما دیگه خودت حساب کن دیگه چی می شه.

کلی شیفت باید بریم.

تا آخر شهریور فعلا آموزش می بینیم چون یک دفعه نمی شه مریض رو به کسی که تا حالا خودش به طور جدی مسئولیت پرستاری رو قبول نکرده بوده، بسپارن.

احتمالا از مهر ماه به من و دوستم که طرحی هستیم، مریض می دن.

مریض ها هم بد حال .آدم حالش دگرگون می شه.

فقط از خدا خواستم که کمکم کنه بتونم طاقت بیارم و هم به خودم صبر بده بتونم ازشون مراقبت کنم و هم مربض ها که خدا کمکمشون کنه شفا پیدا کنن.ان شالله.

امروز شیفتم که تموم شد رفتم برای ثبت اثر انگشت.مسئولش گفت برو تایمیکس.

گفتم خدایا تایمیکس دیگه چیه.منتظر موندم با هم بریم.متوجه شدم ورودی بیمارستان همونجایی که اثر انگشت ثبت می کنن رو می گن تایمیکس.


مشخصات

آخرین جستجو ها